آیسانآیسان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

آیسان

دومین سال مادر شدن

آخه من چی بگم به تو دخترک ناز نازی مامان آخه چقد بگم شیطون شدی بلا شدی اذیت میکنی الانم کلا دیگه نمیزاری من بشینم وبلاگتو بنویسم تا میام میشینم تو زودتر از من نشستی پای لب تاپ وقتیم خوابی انقدر برام کار میزاری که بازم وقت نکنم میترسم وقتی بزرگ شدی تموم کارای شیرینت یادم بره   امروز روز مادر دومین سالی که من مادرم ولی یه فرقی با سال قبل داره و اینکه تو امسال منو مامان صدا میکنی وقت میگی مامایی میخوام پرواز کنم بیام پیشت ببینم چیکارم داری         ...
21 ارديبهشت 1392

لحظه های با تو بودن

چقدر زود بزرگ میشوی؟برای چه این همه شتاب داری؟برای من هیچ لذتی بالاتر از تماشای بالیدنت نیست.اما اینگونه که تو می روی میترسم به گرد پایت هم نرسم. میترسم از تو جا بمانم. آیسان زیبای من! خورشیدکم! انگار همین دیروز بود که من صدف تو بودم و تو مروارید من! انگار همین دیروز بود که مرواریدم را به دریای پرتلاطم این دنیا سپردم تا جایی بیرون از من زندگی کند. بیرون از من نفس بکشد و بیرون از من ببلالد.تو آنقدر کوچک بودی که حتی توان شیر خوردن هم نداشتی.فقط خدا میداند که من چقدر سخت و چقدر شیرین آن روزها را گذراندم. میوه دلم! روزهایی که میگذرند هرگز باز نمیگردند و روزهایی می آیند که من امروز برای آمدنشان لحظه شماری میکنم و فردا برای رفتنشان بی تاب...
21 ارديبهشت 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آیسان می باشد